توجّه ديگري كه باز در همين
زمينه ی تفكّر بايد داشته باشيم، اين است كه علاوه بر خدا و پيغمبر و ائمه ی
طاهرين و ملائكه ی مقرّب خدا(ع)، در و ديوار و زمان و مكان حاضر و ناظر اعمال ما و
گفتار ما هستند؛ و اين يكي از شاهكارهاي قرآن است. ما از قرآن استفاده ميكنيم كه
عالم زنده است؛ عالم شعور دارد. اگر ما سميع و بصير و بهوش باشيم، متوجّه ميشويم
كه در و ديوار هوشيار است؛ توجّه ميكنيم كه زمان و مكان زنده است.
اين گونه چيزها را علم هم نميتواند
اثبات بكند؛ حتّي علم فلسفه و عرفان نميتواند به ما بگويد كه مثلاً ماه مبارك
رمضان زنده است يعني چه؛ اين زميني كه روي آن نشستهايم هوشيار است يعني چه؛ اين
ستونها، اين سقف، اين بلندگوي مقابل من، اين لامپهاي بالا سر من و بالاخره همه ی
اين عالم شعور دارند به چه معنا است. علم نميتواند اثبات كند، اما قرآن ميفرمايد:
(وَ اِنْ مِنْ شَيءٍ اِلّا
يُسَبِّحُ بِحَمْدِه وَلكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ)[1]
چيزي در اين عالم وجود نيست جز
اينكه شعور دارد تسبيح خدا ميكند. صداي «سبحان الله» و «الله اكبر»
از عالم وجود بلند است.
قرآن ميفرمايد:
آن كه گوش دل دارد ميفهمد كه
عالم با او همصدا است. حضرت داوود گوشِ دل داشت؛ لذا وقتي كه «زبور» ميخواند صداي
همه ی عالم را، كه با او هم صدا ميشدند، ميشنيد. مناجات و تسبيح كوه و در و
ديوار و پرنده و غير پرنده را ميشنيد.
(يا جِبالُ اَوِّبي مَعَهُ
والطَّيْرَ)[2]
«ما سميعيم و بصير و باهُشيم با شما
نامحرمان ما خامُشيم»
دل ميخواهد، گوش و چشم ميخواهد
كه انسان اين گونه چيزها را ببيند يا بشنود. اگر انسان در شبانهروز دو سه مرتبه
تفكّر و توجّه داشته باشد، كمكم به جايي ميرسد كه ميفهمد در و ديوار، زمان و
مكان، ناظر گفتار و كردار او است.
در روايات ميخوانيم كه روزها و
شبها در روز قيامت به نفع انسان يا عليه انسان شهادت ميدهند. يعني روز دوّم ماه
مبارك رمضان، در روز قيامت شهادت ميدهد كه در مصلّي نماز جماعتي بود؛ منبري بود؛
گفتاري بود؛ آن گفتار آيا براي خدا بود يا نه، شهادت ميدهد؛ و بالاخره ثواب بود
يا گناه، شهادت ميدهد. و در خصوصِ مكانش، قرآن در سوره ی زلزال ميفرمايد:
(بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ
الرَّحيم. اِذا زُلْزِلَتِ الاَرْضُ زِلْزالَها ـ وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ
اَثْقالَها ـ وَ قالَ الأنْسانُ ما لَها ـ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَها ـ
بِاَنَّ رَبَّكَ اَوْحي لَها ـ يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النّاسُ اَشْتاتاً لِيُرَوْا
اَعْمالَهُمْ ـ فَمَنْ يَعْملَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ـ وَ مَنْ
يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ)[3]
ميفرمايد: زلزله ی عجيبي بپا ميشود.
به واسطه ی آن زلزله روز قيامت شده، همه ی مردم در محضر خدا جمع ميگردند. و در آن
وقت، زمين عليه انسان شهادت ميدهد. يعني اگر دو نفر در ماه مبارك رمضان غيبت كسي
را كردهاند، آن زمين در روز قيامت عليه آن دو نفر شهادت ميدهد. اگر خداي ناكرده
در اطاقي عمل منافي با عفّت شد، همان زمين و رختخواب و فرش و تخت عليه آن زن و مرد
شهادت ميدهند. انسان وحشتزده ميشود؛ با زمين حرف ميزند؛ به زمين ميگويد: چرا
بر ضدّ من شهادت ميدهي؟ زمين ميگويد: براي اينكه خدا ميگويد بگو من هم ميگويم.
امروز روز رسوايي است. اگر در دنيا نگفتم به اين دليل بود كه از خدا اجازه نداشتم.
اما در روز قيامت، خدا ميگويد بگو، (بِاَنَّ رَبَّكَ اَوْ حي لَها) يعني اين زن و
مرد! اين زميني كه ما روي آن عبادت ميكنيم الان ميتواند با ما حرف بزند. اما به
امر پروردگار عالم فقط براي بعضي حرف ميزند ولي در روز قيامت براي همه حرف ميزند.
اگر عبادت بوده است شهادت ميدهد؛ اگر هم گناه است شهادت ميدهد؛ خيال نكنيد تنها
ما شعور داريم. بله، انسان شعوري دارد؛ انسان استعدادي دارد؛ انسان يك مقام و
منزلتي دارد كه گل سرسبد عالم وجود دارد. اما به گفته ی صدرالمتألهين «رضوان الله
عليه» هر موجودي به اندازه ی سعه ی وجوديش، هم علم دارد هم شعور، هم قدرت دارد و
هم اراده. و اين جمله ی عرفاني صدرالمتألهينِ عارف، از قرآن، از رواياتِ اهل
بيت(ع) گرفته شده است.
پي نوشت ها: